تو

حرفهایت را قاب می گیرم.

Starting to call you

سرنوشت عجیب فروردین 1392
.......

برای تو....

بعضی‌ها ذاتاً آدمِ والس‌اند.

گرم و نرم‌اند. با هر ترانه‌ای ، با هر بهانه ای دست می‌اندازند دور کمرت، از آن تانگوهای من‌درآوردی، که فقط تاب می‌خورید با هم، بسته به ترانه و نور محیطی .... و خودشان را رها می‌کنند توی بغلت، به امانِ خدا..


EVERYDAY I LOVE YOU....

بغضی بزرگ

قرارمان این است
حرفی نمی زنیم
بگذار حوصله ی شب نشینی مان از سکوت
سر برود .
دیگر مطمئنم که پشت هر واژه
سوءتفاهمی جیغ می کشد .
دیگر مطمئنم که کافی نیست
نه چای گرم
نه قهوه
نه دم کرده ی گیاهی از این دست
برای فرو بردن بغضی بزرگ
که گیر کرده پشت سیب گلویم

Starting to call you

Starting to call you

Come watch these butterflies

Oh! I'm all alone