missssssssssssss u ( for prince N B

باید بروم
بنشینم رو به شمال
با همین سر انگشت زخمی
برایش رج بزنم نامه ام را

باید بروم

بنشینم رو به شمال

 

باد هم بیاید کاش

باد هم بیاید کاش...

جشن آبانگان

  آبانگان جشنى است ملى و سنتى که روز آبان روز مطابق است با ده آبان در گاهشمار قدیم و 4 آبان در گاهشمار جدید برگزار و نام فرشته نگهبان آب را با خود دارد .

در فلسفه پیدایش این جشن داستانى اسطوره اى نقل مى کنند که مانند دیگر اساطیر کهن به تاریخ دور ایرانیان بازمى گردد. درباره پیدایش جشن آبانگان روایت است که در پى جنگ هاى طولانى بین ایران و توران، افراسیاب تورانى دستور داد تا کاریزها و نهرها را ویران کنند. پس از پایان جنگ، پسر طهماسب که «زو» نام داشت، دستور داد تا کاریزها و نهرها را لایروبى کنند و پس از لایروبى آب در کاریزها روان گردید. ایرانیان آمدن آب را جشن گرفتند و همین جشن بود که به عنوان پاسداشت فرشته نگاهبان آب هاى بى آلایش در تاریخ ماندگار شد...

در روایت دیگرى آمده است که پس از هشت سال خشکسالى در ماه آبان باران آغاز به باریدن کرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد. ایرانیان در این روز همانند سایر جشن ها به آدریان ها مى روند و پس از آن براى گرامیداشت مقام فرشته آب ها ناهید، به کنار جوى ها و نهرها و قنات ها رفته و با خواندن دعا، اهورا مزدا را ستایش کرده و درخواست فراوانى آب و نگهدارى آن را کرده و پس از آن به شادى مى پردازند. جالب اینجا است که مى گویند اگر در این روز باران ببارد، آبانگان به مردان تعلق گرفته و مردان تن و جان خویش را به آب مى سپارند و اگر بارانى نبارد، آبانگان زنان است و زنان آب تنى مى کنند.

ایرانیان این روز را جشن گرفته و آیینهای ویژه ای را برگزار می کنند. آب در آیین قدیم ایرانی از عناصر مقدس است و به همین دلیل در این روز ایرانیان تلاش می کردند آب را به عنوان لازمه حیات گرامی بدارند و از آلودن و بی احترامی به آن بپرهیزند و این کار را در طول سال با خود به همراه داشته باشند.

«جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستاره­ی روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا» بر پا می شود.

اَردوی سوره اَناهیتا Ardavi – Sura Anāhita ایزد‌بانویی ایرانی بسیار برجسته­ای است که نقش مهمی در آیین­های ایرانی دارد و پیشینه­ی ستایش و بزرگداشت این ایزد بانو در فرهنگ ایرانی به دوره­های پیش از زرتشتی در تاریخی ایران می­رسد.

بخش بزرگی در کتاب اوستا به نام آبان یشت) یشت پنجم) که یکی از باستانی­ترین ِیشت­ها می­باشد به این ایزد بانو اختصاص دارد، در این یشت، او زنی است جوان، خوش اندام، بلند بالا، زیبا چهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، کمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با طوقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستاره­ی هشت گوش بر سر، کفش­هایی درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگ آبی. اَناهید گردونه­ای دارد با چهار اسب سفید، اسب­های گردونه­ی او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.

او در بلندترین طبقه­ی آسمان جای گزیده است و بر کرانه­ی هر دریاچه­ای، خانه­ای آراسته، با سد پنجره­ی درخشان و هزار ستون خوش تراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو می­باراند.

نیایشگاه­های آناهیتا معمولا در کنار رودها برپا می­شده و زیارتگاه­هایی که امروزه با اسامی دختر و بی بی مشهور هستند و معمولا در کنار آن­ها آبی جاری است، می­توانند بقایای آن نیایشگاه­ها باشند.برخی حتی سفره­های نذری با نام بی بی (همچون بی بی سه شنبه) را بازمانده­ی آیین­های مربوط به آناهیتا می­دانند.

آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهه­ی عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الهه­ی بابلی، به شمار می­رود.

واژه­ی «آب» که جمع آن «آبان» است در اوستا و پهلوی «آپ» و در سانسکریت «آپه» Apa و در فارسی هخامنشی «آپی» می­باشد.

این آخشیج (عنصر) همانند آخشیج­های اصلی دیگر چون آتش و خاک و هوا در آیین­های ایرانیان باستان مقدس است و آلودن آن گناهی بس بزرگ است. برای هریک از چهار آخشیج امشاسپندی (فرشته) ویژه نامگذاری شده است. به گواهی اوستا و نامه­های دینی پهلوی، ایرانیان آخشیج­های چهارگانه را که پایه­ی نخستین زندگی است، می­ستودند.

در جشن آبانگان، پارسیان به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانه­ها، فرشته­ی آب را نیایش می­کنند. ایرانیان کهن آب را پاک (مقدس) می­شمردند و هیچ­گاه آن­را آلوده نمی­کردند و آبی را که اوصاف سه­گانه­اش (رنگ - بو – مزه( دگرگون می­شد برای آشامیدن و شستشو به­کار نمی­بردند.

«هرودوت» می­آورد:

ایرانیان در میان آب ادرار نمی­کنند، آب دهان و بینی در آن نمی­اندازند و در آن دست و روی نمی­شوین
«استرابون» جغرافیدان یونانی نیز می­آورد

 ایرانیان در آب روان، خود را شستشو نمی­دهند و در آن لاشه، مردار و آن­چه که نا پاک است نمی­اندازند

missssssssssssss u ( for prince N B



miss you, Not just when the lights are off, and am forced to be with myself; Even with thousand faces around, and each giving me a reason to smile  


 

تعبیر ریاضی وار برف


تعبیر خواب من " ناتمام ماندن درس ریاضی "  از پشت خنجر خوردن بود

باشد که دیگران از ته مانده های غذای روح من لذت ببرند

دروغ های راست

- بشینیم یه کم حرف بزنیم؟


- باشه . بشینیم حرف بزنیم....