مهرگان

جشن مهرگان یکی از کهن‌ترین جشن‌ها و گردهمایی‌های ایرانیان و هندوان است که در ستایش و نیایش مهر یا میترا و ایزد «میثرَه» یا «میترا» و بعدها «مهر» برگزار می‌شود.

 

در گاهشماری باستانی ایران، سال به دو پاره (فصل) بخش می­شد، تابستان (هَمَ) هفت ماهه و زمستان (زَیَنَ) پنج ماهه، که جشن نوروز جشن آغاز تابستان بزرگ و مهرگان جشن آغاز زمستان بزرگ بود و از این رو این دو جشن با هم برابری می­کرده­اند.

در میان همه‌ی جشن‌ها‌یی که در ایران باستان رواگ (رواج)داشت، دو جشن نوروز و مِهرگان از همه بزرگتر و ارزشمندتر بودند.

جشن مِهرگان پس از نوروز بزرگ‌ترین جشن ایرانی و هندی است که در گذشته آن را میتراکانا یا میثرَکَنَه می‌نامیدند و در نخستین روز از پاییز برگزار می‌شد که در ستایش فرشته‌ی میثرَه یا میترا یا مِهر است و از مِهر روز آغاز شده تا رام روز به اندازه‌ی شش روز دنبال می‌شود.

 روز نخست را "مِهرگان همگانی" و روز واپسین را "مِهرگان ویژه" می‌نامند. این جشن همانند نوروز از درخشان‌ترین نمودهای فرهنگی این بوم است. پیشینه‌ی جشن مهرگان به اندازه‌ی دیرینگی ایزدش، میترا است و تا آن جا که بن نوشت‌های دردست نشان می‌دهند، این جشن دست کم از زمان فریدون پیشدادی آغاز شده است.

  مِهرگان مانند نوروز دارای سه دیدگاه اخترشناسی یا نهادی (طبیعی)، کارنامه‌ای (تاریخی) یا میتُختی (اسطوره‌ای) و کیشی است.

  دید اخترشناسی یا نهادی (طبیعی):

  در گاهشماری باستانی ایران، سال به دو واره (فصل) بخش می‌شد، تابستان {هَمَ} هفت ماهه و زمستان {زَیَنَ} پنج ماهه، که جشن نوروز جشن آغاز تابستان بزرگ و مهرگان جشن آغاز زمستان بزرگ بود و از این رو این دو جشن با هم برابری می کرده‌اند.

نوروز در نیمه‌ی نخست سال پیش در آمد بهار همراه با سر سبزی نهاد (طبیعت) و رفتن زمستان است. ولی مهرگان در نیمه‌ی دوم سال هنگامی که گرمای سوزان تابستان سپری شده، در هوای پلیمه‌ی (معتدل) پاییزی آغاز می‌گردد. مهرگان چند روز پس از برابران (اعتدال) پاییزی جشن گرفته می‌شود. برابران پاییزی همان یکم مهر است و درست هنگامی است که زمین در پرگوار (مدار) خود با خورشید به برابری روز و شب می‌رسد که جشن برداشت فراورده‌های کشاورزی نیز است.

  دید کارنامه‌ای (تاریخی) یا میتُختی (اسطوره‌ای):

  پس از شهریاری جمشید، اژی‌ده‌آک (ضحاک) بر ایران زمین دست یافت و پادشاهی هزار ساله‌ را آغاز کرد. پادشاهی او برای ایرانیان دوره‌ی بیداد و ستم بود. ولی سرانجام فریدون که از نوادگان جمشید شاه پیشدادی بود، در این روز با نیروی داد و راستی به رهبری کاوه‌ی آهنگر بر آرتش دروغ و بیدادگر اژی‌ده‌آک ستمگر پیروز شد و فریدون تاج پادشاهی بر سر گذاشت.

پادشاهان ایران درفش (پرچم) رهبر آزادی خواهان "کاوه‌ی آهنگر" را همیشه گرامی می‌داشتند و آن را درفش کاویانی خواندند. درفش کاویانی نخست شاید از پوست خرس و یا شیر و یا گاو بود که پس از کاوه به زر و گوهر آراسته شد. ایرانیان به پاس این آزادی که در روز مهر از ماه مهر روی داده بود جشن مهرگان را برپا می‌کردند.

نیز گفته‌اند در این روز فرشتگان به یاری فریدون در پیکار با اژی‌ده‌آک آمدند و در واپسین روز جشن که روز رام است اژی‌ده‌آک را در کوه دماوند به بند کشیدند.

پس از تاخت تازیان به ایران، آنان ددمنشانه درفش کاویانی را تکه تکه کردند و به تاراج بردند و اکنون تنها نامی از آن درفش باشکوه به جا مانده است.

پیکار راستی و دروغ، داد و ستم در ایران ریشه‌ی دینی و کهن دارد و همه‌ی جشن‌های پاترمی (ملی) به گونه‌ای این پیکار و پیروزی پایانی راستی بر ناراستی را نشان می‌دهند. ولی در کارنامه‌ی مهرگان این جستار جایگاه بسیار ویژه‌ای دارد.

به گفته‌ایی تاج گذاری اردشیر پاپکان، هم زمان با جشن مهرگان بود. بی گمان پادشاهان هخامنشی، اشکانی و ساسانی جشن مهرگان را بسیار بزرگ و ارزشمند می‌داشتند.

مهرگان همچنین بزرگ ترین جشن هخامنشی در ستایش و گرامی داشت میترا در نخستین روز ماه باگایادی یا بَغَیادی به مانک (معنی) یاد خدا، و نیز آغاز سال نو در گاهشماری هخامنشی بود.

  دید کیشی:

  در فرهنگ ایرانی این جشن وابسته به فرشته‌ی مِهر است و در اوستا میترا به مانک (معنی) شید (نور) خور {خورشید} و مِهر و مِهرورزی است. از این رو مِهر فرشته‌ی روشنایی و شید است تا چیزی بر او پوشیده نماند. همچنین مِهر نگهبان پیمان و هشدار دهنده‌ی به پیمان شکنان است. در گاتها واژه میتره به مانک پیمان و سوگند آمده است، که نشان پیوند ود (ازدواج) است و به جای واژه‌ی "عقد" به کار گرفته می‌شد.

  پیش از زرتشت،" مِهر" نشانی از خدا بود که پس از زرتشت به فرشته‌ی آفریده اهورا مزدا درآمد. شید (نور) و مهر، همیشه با شید بی پایان خدایی یکی بوده‌اند. سپس آیین‌ها و دین‌های پس از زرتشت از همین جستار برداشت کردند و شید را در آیین خود سپند (مقدس) دانستند.

مِهر هستی سرد همه‌ی گیتی را گرم می کند، همه‌ی گیاهان تشنه به شید (نور) و گرما را سیراب می سازد و پایداشت همه‌‌ی هستی را فراهم می کند. مهر می آموزد که باید بود، تابید و توان پیوستگی بودن را به دیگران کوچک و بزرگ، ناتوان و نیرومند، زشت و زیبا، آشکار و پنهان بخشید و یاد داد.

میترا یا مهر در اوستا

مهر یا میترا (در اوستا و پارسی باستان «میـثْـرَه»، در سانسکریت «میـتْـرَه»)، ایزد نام‌آورِ روشنایی، پیمان، دوستی و محبت، و ایزد بزرگ دین و آیین مهری است

 

" می‌ستاییم مهر دارنده‌ی دشت‌های پهناور را،

او که به همه‌ی سرزمین‌های ایرانی،

خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می‌بخشد."

«اوستا - مهریَشت»

مهر یَشت نام بخش بزرگی در اوستا است که در بزرگداشت و ستایش این فرشته‌ی بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت دهمین یشت اوستا است و همچون فروردین یشت، از کهن‌ترین بخش‌های اوستا به شمار می‌آید. مهر یشت از نگاه اخترشناسی و باورهای کیهانی از با ارزش‌ترین و ناب‌ترین بخش‌های اوستا است و کهن ترین نامک درباره‌ی آگاهی ایرانیان از گِرد بودن زمین است {بند 95 همین یشت}. از مهر یشت تا به امروز 69 بند کهن و 77 بند افزوده شده از زمان ساسانیان، به جا مانده است.

  واژگان "مهرجان"، "مهرجانات" و "نیروز" که عربی شده‌ی (معرب) مهرگان و نوروز است و اکنون نیز در بسیاری از کشورهای عرب زبان کناره‌ی خلیج پارس و برخی از کشورهای اپاختر (شمال) آفریکا (آفریقا) به چم (مفهوم) جشنواره (فستیوال)، کاربرد دارد، نشانه‌ی دیگری بر فر و شکوه این دو جشن باستانی است.

نام «میثْـرَه» یک بار هم در «گاتها»‌ی زرتشت آمده که در آنجا به معنای «خویشکاری دینی» بکار رفته است. 

جشن مهرگان قدمتی به اندازه ایزد منسوب به خود دارد. تا آنجا که منابع مکتوبِ موجود نشان می‌دهد، دیرینگیِ این جشن دستکم تا دوران فریدون باز می‌گردد. شاهنامه فردوسی به صراحت به این جشن کهن و پیدایش آن در عصر فریدون اشاره کرده است:

به روز خجسته سرِ مهر ماه
به سر بر نهاد آن کـیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوری‌ها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادکام
گرفتند هر یک ز یاقوت جام
میِ روشن و چهره ی شاه نو
جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن‌آسانی و خوردن آیین اوست
اگر یادگارست ازو ماه و مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر

پیدایش مهرگان

پیشینه­ی جشن مهرگان به اندازه­ی قدمت ایزدش، میترا است و تا آن­جا که بن نوشت­های موجود نشان می‌دهند، این جشن دست کم از دوران فریدون پیشدادی آغاز شده است که شاهنامه­ ی فردوسی به روشنی به پیدایش این جشن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کرده است :

فریدون چو شد بر جهان کامکار              ندانست جز خویشتن شهریار
به رســم کیان تاج و تخت مهی               بیاراست  با  کاخ  شاهنشهی
به  روز خجسته ســر مهر ماه                به  سر  بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشـت از بدی                 گرفتند  هر  کــس ره  بـخردی
دل  از  داوری­هـا بپرداخـتـنـد                به آیین، یکی، جشن نو ساختند
نـشـسـتـنـد  فرزانگان،  شادکام               گـرفتند هـر یک ز یاقوت، جام
می روشن و چهره ی شاه نـَو                جهان  نو  ز  داد از سر ِماه نـَو
بـفـرمـود  تا  آتش  افـروخـتـنـد               همه  عنبر  و  زعفران سوختند
پـرسـتـیـدن مهرگان دیـن اوسـت              تن آسانی  و خوردن آیین اوست
کنون  یادگارست  از و ماه مهر            به کوش و به رنج ایچ منمای چهر

 


 

چگونگی برگزاری کنونی جشن مهرگان

امروزه هم میهنانمان چند روز مانده به پاییز با خانه تکانی به پیشباز پاییز و مهرگان می­روند، در روز مهر از ماه مهر جلوی در خانه­ها را آب پاشی و جارو کرده و پس از آن با رفتن به نیایشگاه­ها و گردهم آمدن با تهیه­ی خوراک­های سنتی از یکدیگر پذیرایی می­کنند و با سخنرانی­، خواندن سرود و شعر و دکلمه جشن مهرگان را با شادی برپا می­کنند.

در برخی روستاهای کشور، جشن مهرگان همراه با اجرای موسیقی سنتی همراه است بدین گونه که در روز پنجم پس از مهرگان، گروهی از اهالی روستا که بیشتر آنان را جوانان تشکیل می­دهند در تالار مرکزی یا نیایشگاه مرکزی روستا یا سرچشمه و قنات، گرد هم می­آیند و «گروه ساز» را تشکیل می­دهند، هنرمندان روستایی نیز با سُرنا و دف گروه را همراهی می­کنند، آن­ها با هم حرکت کرده و از یک سوی ِروستا و از نخستین خانه مراسم بازدید از اهالی روستا را آغاز می­کنند و با شادی وارد خانه­ها می­شوند؛ کدبانوی هر خانه مانند همه­ی جشن­های ایرانی نخست آینه وگلاب می­آورد و اندکی گلاب در دست افراد ریخته و آینه را در برابر چهره­ی آن­ها نگه می­دارد و سپس «لــُرَک» را که فراهم نموده میان همه­ی گروه پخش می­کند، این آجیل مخصوص، مخلوطی است از تخم کدو، آفتابگردان، و نخودچی کشمش که همراه با شربت و چای پذیرایی می­شود.

آنگاه یکی از افراد گروه ِساز که صدایی رسا دارد نام­های کسانی را که پیش از این در این خانه سکونت داشته و درگذشته­اند باز می­گوید و برای همه­ی آن­ها آمرزش و شادی روان آرزو می­کند.پس از آن بشقابی از لرک از این خانه دریافت می­کنند و در دستمال بزرگی که بر کمر بسته­اند می­ریزند و از خانه بیرون می­آیند و به خانه پسین می­روند. چنان که در خانه­ای بسته باشد برای لحظه­ای بیرون خانه می­ایستند و با بیان نام­های درگذشتگان آن خانه، بر روان و فروهر آن­ها درود می­فرستند.

برخی از خانواده­ها نیز پول و میوه برای استفاده در جشن مهرگان به گروه می­دهند و برخی دیگر نیز نوعی نان مخصوص به نام «لورگ» درست می­کنند و گوشت­های بریان شده که به قطعات کوچکی تقسیم شده است همراه با سبزی داخل آن قرار داده به گروه می­دهند. پس از پایان مراسم در نیایشگاه، موبد یا کدخدا، آجیل، میوه و نان و گوشت و سبزی گردآوری شده را در میان شرکت کنندگان پخش می­کند.

مردم تا آنجا که امکان دارد با لباس­های ارغوانی یا سرخ گرد هم آمده و به پایکوبی و شادی می­پردازند و هر یک چند نبشته­ی شادباش (کارت تبریک) برای هدیه به همراه دارند.

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد